سلامت نیوز : كارشناسان میگویند، گرایش به زندگی مجردی، گرایش به سبك زندگی تجملی، عدم حضور اعضای خانواده در كنار یكدیگر (بیشتر به دلایل اقتصادی)، فردگرایی و... در جامعه رو به افزایش است. بینندگان و كارشناسان هم در برنامه یکشنبهشب تلویزیونی پایش آنچه را كه در صفحه رسانه ملی مطرح كردند چیزی به غیر از این نبود. برهمه آشکار شده است که سه عامل مهم و اساسی والدین، دولت و رسانهها متهمان اصلی كاهش ازدواج جوانها هستند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه تهران امروز ؛ آنچه در این میان مهم است نقش كلیدی والدین به عنوان متهمان اصلی كاهش ازدواج است. كارشناسان میگویند، خانوادهها به دلیل محرومیتی كه در گذشته داشتند، نمیخواهند فرزندان خود نیز طعم تلخ محرومیت را بچشند، غافل از اینكه تجملگرایی هم آنها را خوشبخت نخواهد كرد و طعم تلخ دیگری دارد. دولتهای مختلف هم به عنوان دومین متهم نتوانستهاند با وجود تمام قول و شعارهایی كه دادهاند مشكل بیكاری و مسكن جوانان را حل كنند و منطقی به نظر میرسد كه جوانها از اینكه بخواهند مسئولیت زندگی مشترك بدون كار و مسكن را قبول كنند، میترسند. ضمن آنكه در رسانهها هم آن چیزی كه به تصویر كشیده میشود الگوی درستی از زندگی موفق نیست. همین عوامل باعث میشود كه آمار ازدواج فقط در سال 92 بیش از 5درصد كاهش پیدا كند و سن ازدواج برای دختران و پسران بیش از گذشته به 30سال نزدیكتر شود.
فرهنگ ازدواج تغییر كرده است
دكتر هادی معتمد موضوعات فرهنگی را در مورد عدم گرایش جوانان به ازدواج موثر میداند و به تهران امروز میگوید: فكر میكنم فرهنگ ازدواج در حال حاضر مشكل پیدا كرده و تبیین درستی توسط مسئولین در این رابطه نشده است. مثلا ارزشهایی كه در گذشته برای ازدواج وجود داشت، خیلی مورد توجه نیست. قبلا ازدواج یك ارزش، منش و روش زندگی، هدف و الگو برای هر جوان مطرح میشد در حالی كه امروزه اینقدر روابط دختر و پسرها بدون ضوابط و قواعد شده كه كسی بهدنبال ازدواج نمیرود. اگر شما به یك پسر جوان بگویید ازدواج كن.
اولین سوالی كه میكند این است كه چرا باید ازدواج كنم؟ با ازدواج چه چیزی به دست میآورم؟ آیا میخواهم با ازدواج روابط جنسی به دست آورم یا آرامش و مكملی برای خود؟ به همین دلیل است كه میگویم فرهنگ تغییر كرده و به نظر میآید باید روی فرهنگسازی ازدواج بیشتر فعالیت كنیم و به جای آنكه روی سختافزارها مانند خانواده، دولت، معضل مسكن، بیكاری، پول و... مانور دهیم باید روی فرهنگسازی و بیان ارزشهای ازدواج كار كنیم. این روانشناس اجتماعی با اشاره به ازدواجهای گذشته میافزاید: مگر ما با خانه زندگی كردیم. ما ازدواج را مهم میدانستیم. حتی در یك اتاق زندگی میكردیم. شاید بیكار هم بودیم و با پولتوجیبی زندگی خود را میگذراندیم. البته در حال حاضر تجملگرایی، بیكاری، سختگیری خانوادهها، عدم سیاستهای مدون و درست زندگی، همه و همه به عدم گرایش جوانها به ازدواج دامن میزند.
او با بیان اینكه همیشه نگاه سختافزاری به ازدواج جوانها داشتیم ادامه میدهد: یكی از جوانها نمیپرسد چرا ازدواج نمیكنید؟ بگذارید خودشان مشكلات را بیان كنند. اگر توانستیم جواب این سوال را بدهیم كه جوانها میپرسند «برای چی باید ازدواج كنیم؟» تمام مشكلات مقابلمان حل خواهد شد. دكتر معتمدی در پاسخ به این سوال كه ارزشهایی كه از بین رفته است چیست؟ میگوید: یك زمانی عشق ارزش بود یا نبود؟ در حال حاضر پول ارزش بیشتری دارد. امروزه چه كسی در مورد اینكه شما در كنار یكنفر آرامش پیدا كنید و در قدیم میگفتند یكی همتراز خود پیدا كنید كه كاملكننده شما باشد، صحبت میكند؟ در گذشته میگفتند كسی را پیدا كنید كه در كنارش ایمانتان كامل شود، خانوادههایتان منسجم شوند، برای آینده خود فرزندآوری كنید و... این ارزشها الان معانی دیگری پیدا كرده است. شما ارزشهای 30 سال پیش را با ارزشهای امروزی كنار هم بگذارید و ببینید چه نتیجهای میگیرید.
به گفته این روانشناس اجتماعی یك جوان با ازدواج چه چیزی را میخواهد به دست آورد كه بدون ازدواج نمیتواند آن را به دست آورد. مشكل امروز ما تغییر نگرش و فرهنگ جوانهاست كه نشات گرفته از فرهنگ غربی است. در غرب فردگرایی خیلی بزرگنمایی میشود و ارزش استقلال و فردگرایی بیشتر از همگرایی و تجمع است و متاسفانه این فرهنگ در ما هم رسوخ پیدا كرده و متاسفانه هیچ وقت از این نگاه به موضوع نمیپردازیم. دكتر معتمدی در پاسخ به اینكه چطور میتوان برای رابطههای قبل از ازدواج چارچوب قائل شد و به آن انضباط داد میگوید: این چارچوب را نمیتوان در جایی نوشت و نوشته را اجرا كرد. در این موارد باید از پایه شروع كنیم و آموزش مهارتهای زندگی را از طریق رسانهها و مدارس دهیم. اگر بتوانیم فرهنگسازی را با مهارتهای زندگی ادغام كنیم شاید امیدوار باشیم 10-15 سال دیگر این روابط شكل منطقیتری به خود بگیرد.
والدین دلیل تجملاتی شدن فرزندان
دكتر مریم نجابتیان نیز با اشاره به تاثیر خانواده در ازدواج جوانها به تهران امروز میگوید: مسائل اجتماعی و مباحث جامعه كه در رابطه با انسان است، مانند قانون فیزیك و شیمی نیستند كه با یك راه حل مشخص به یك نتیجه برسیم. معمولا مسائل انسانی پیچیدگیهای زیادی دارد. در زمینه عدم ازدواج جوانان هم علل مختلفی وجود دارد. پدران و مادران جنگ را پشت سرگذاشتند و مشكلات زیادی را تحمل كردند و خواستند كه بچههای خود را در رفاه نسبی بیشتری قرار دهند. همین باعث شده كه زندگی تجملاتیتری برای بچهها فراهم كنند.
این بچهها در زمان ازدواج به سمت خواستههایی میروند كه همیشه با آنان در ارتباط بودند. یعنی تمام امكانات را در شروع زندگی داشته باشند در حالی كه پدر و مادران جوانهای امروزی خودشان از اول در رفاه كامل نبودند. آنها با یك زندگی مختصر شروع میكردند و به آرامی وبا تلاش و كوشش طی مراحل زندگی به موقعیتهای بهتر دست پیدا میكردند. البته همین امر هم باعث میشد قدر زندگی را بیشتر بدانند. مدیرگروه روانشناسی وزارت ورزش و جوانان ادامه میدهد: سبك زندگی كه این روزها با پیشرفت تكنولوژی به جوانان نشان داده میشود زندگی تجملاتی است نه زندگیهایی كه با سادگی شروع بشود. چیزهایی كه در صدا و سیما و ماهواره تبلیغ میشود بیشتر تجملات است و خود به خود جوانان ما هم فكر میكنند در صورتی ازدواج خوبی دارند كه لزوما از نظر امكانات مالی در وضعیت بهتری قرار گرفته باشند.
این مشاور ازدواج و خانواده با اشاره به نقش نهادهای اجتماعی میگوید: وقتی نتوانستیم راه حل درستی برای معضلات جامعه مانند مشكل مسكن، تورم افسار گسیخته، بیكاری و... پیدا كنیم كه بخشی از فكر جوانان را به خود اختصاص داده است، یك جوان فكر میكند با آن حقوق و درآمد خود نمیتواند هزینه زندگی خودش را تامین كند چه برسد كه بخواهد دست كس دیگری را هم بگیرد. البته برای هر فردی این علل متفاوت است. زمانی میگوییم مشكل مسكن و بیكاری مهم است ولی میبینیم در قشر مرفه جامعه هم میل به ازدواج كم شده است. اگر تنها نداشتن امكانات باشد باید در این قشر آمار ازدواج بالا برود در حالی كه آمارها عكس این را نشان میدهد. برای هر قشری از جوانها علتها متفاوت است.به گفته دكتر مریم نجابتیان در كنار همه اینها ما نتوانستیم الگو خوبی به جوانان بدهیم. ما به جای اینكه یك زندگی موفق كه با تلاش و كوشش دونفره و در طول زمان به ثمر رسیده و باعث آسایش آنها شده نمایش بدهیم، بدبختیها را نشان دادهایم.
البته نباید از یاد برد كه ما با مسائل روز دنیا پیش میرویم. مسئله تجرد و فردگرایی در جهان به ویژه جوامع پیشرفته رو به افزایش است. در جامعه ما هم به سمتی میرود كه امروز هر فردی ترجیح میدهد رفاه، آسایش و امنیت خودش حفظ شود تا اینكه به جمع فكر كند. در سنتها و ارزشهای ملی ما آموزشها برپایه از خودگذشتگی و رفاه جمعی بود نه اینكه افراد بهدنبال این باشند كه اول خود خوشبخت و از تمام لذتهای زندگی برخوردار شود و بعد كسی را در كنار خود قبول كند. به هر حال گریزی از این مسائل نیست.مدیر گروه روانشناسی وزارت ورزش و جوانان ادامه میدهد: از طرف دیگر به هر صورت به دلیل نیاز جوانان كه در خلقت او نهاده شده است، كمال انسانیت در ازدواج است و این نشاندهنده این است كه در وراثت و خلقت طوری است كه هر جوانی میل به تشكیل زندگی دارد.
او با تاكید بر اینكه جوانان امروز و خانوادهها از فرهنگ اصیل و ناب دینیمان دور شدهاند، میافزاید: در خیلی از احادیث دینی ما این است كه ازدواج كنید تا زندگیتان بهتر شود و زندگیتان رونق پیدا كند. بر همین اساس هیچ فردی را پیدا نمیكنید كه بعد از ازدواج وضع بدتری پیدا كرده باشد. منتهی كمی اعتماد و اطمینان از بین جوانان ما از بین رفته كه نمیتوانند به این گفتهها تكیه كنند.
نظر شما